قدس آنلاین: رضا فیاضی را مردم با نقشآفرینی او در مجموعه تلویزیونی «زیزی گولو» بیشتر به یاد دارند. کمتر کسی است که بداند این بازیگر علاوه بر صداپیشگی، کارگردانی و اجرا، به نوشتن هم علاقه دارد. او علاوه بر سرودن شعر و نوشتن داستان و رمان، مدتی است در جزیره کیش زندگی میکند و کتابفروشی «جزیره کتاب» را راهاندازی کرده است و مدتی است شغل کتابفروشی را تجربه میکند. البته فیاضی فعالیتهای هنریاش را همچنان ادامه میدهد.
وی در حال حاضر در دو قسمت مجموعه «سایهها» به کارگردانی امیرحسین عنایتی، نقشآفرینی میکند. همچنین برای بازی در مجموعه «دادزن» قرارداد بسته که قرار است این مجموعه در شبکه نمایشخانگی توزیع شود.
فیاضی به عنوان نویسنده و شاعر آثاری مانند «پرسه در پاریس»، «مردی با لاک قرمز»، «بانوی نیلوفری»، «بازیگر»، «آسیهآباد» و «ت مثل تئاتر» را در کارنامه ادبی خود دارد. البته دو اثر «الو اینجا پدری به قتل رسیده» و «روایتهای زنانه» هم در فضای الکترونیک منتشر شده و قرار است چاپ کاغذی بشود. وی همچنین پنج داستان مجزا برای کودکان نوشته است که مرحله تصویرسازی را پشت سر گذاشته و قرار است منتشر شود.
این هنرمند همچنین در حال نگارش کتابی ۶ جلدی با عنوان «نمایش خلاق» است. این کتاب قرار است با همراهی دیگر هنرمندان تئاتر همچون داوود کیانیان، منوچهر اکبرلو، فائزه شیخالاسلام، حسین فدایی حسین نوشته و از سوی نشر جهاد دانشگاهی منتشر شود.
همه این فعالیتها بهانهای شد تا در صفحه امروز سراغ این هنرمند برویم و از دغدغههای ادبیاش بپرسیم. گفتوگوی ما را بخوانید.
* آقای فیاضی چطور شد که به عرصه ادبیات و نویسندگی علاقهمند شدید؟
** مثل خیلیها از همان دوران نوجوانی به نوشتن علاقهمند بودم و دلنوشته مینوشتم، اما به صورت حرفهای وقتی بازیگر شدم، اشعارم را از طریق دوستان و اطرافیانم جمعآوری کردم و در قالب کتابی با عنوان «بازیگر» به چاپ رساندم و پس از آن دو کتاب دیگر نیز از اشعارم منتشر شد.
وقتی موضوع برایم جدیتر شد مجموعه شعری با عنوان «آسیهآباد» که درباره محل تولد و زندگی من است، به چاپ رساندم. پس از آن منصور ضابطیان برای برنامه رادیو ۷ به من پیشنهاد داد تا اشعار و دلنوشتههایم را در این برنامه برای مخاطبان بخوانم و من از این پیشنهاد استقبال کردم.
پس از مدتی برای چاپ کتابی به یکی از نشریات رفتم، اما مدیر آن انتشارات گفت دیگر قصه این روزها برای مردم جذابیت ندارد و پیشنهاد داد همین اثر را تبدیل به رمان کنم. با آنکه تا آن زمان رمان ننوشته بودم، اما خواستم نوشتن رمان را تجربه کنم و شروع کردم به نوشتن که رمانم با عنوان «مردی با لاک قرمز» منتشر شد. پس از چاپ اولین رمانم، جسارت نوشتن در من بیشتر شد و با اطمینان بیشتری به نوشتن پرداختم. کتابهای مختلفی از جمله «روایتهای زنانه را نوشتم که چند داستان همراه داشت و به چاپ رسید. مسیر نوشتن من همین بود که گفتم و همه اینها موجب شد در کنار بازیگری به حوزه ادبیات و نشر کشور هم به صورت حرفهای وارد شوم.
* برای نوشتن حتماً مطالعه هم میکنید، حوزه مطالعاتی شما چیست و به خواندن چه کتابهایی بیشتر علاقه دارید؟
** من همه حوزهها را مطالعه میکنم، از تاریخ گرفته تا روانشناسی، چون معتقدم این موضوع وظیفه من است و باید به عنوان یک بازیگر، کارگردان، شاعر و رماننویس، تسلط کافی در همه حوزههای مطالعاتی داشته باشم. البته در ابتدا از کتابهایی که موضوع آنها را دوست دارم شروع میکنم و بعد به کتابهایی میرسم که تاکنون نخواندهام.
* چه شد که «پرسه در پاریس» منتشر شد و رمانی درباره مشکلات زنان نوشتید؟
** «پرسه در پاریس» دومین رمان من است و مثل تمام قصههایم به مشکلات اجتماعی زنان اشاره دارد و همچون بیشتر قصههایی که نوشتهام، روایتهای زنانه است.
این کتاب درباره زندگی سه دختر است که در دوره نوجوانی تصمیم میگیرند هرگز ازدواج نکنند. با وقوع برخی اتفاقات در زندگی این دختران، داستان به جای خطرناکی کشیده میشود و قتلی رخ میدهد.
داستان از زبان من روایت میشود و قهرمان آن خودم هستم. به طوری که من به عنوان قهرمان داستان زندگی دختران را تعقیب میکنم و به دنبال چرایی وقوع این جرم میروم تا ببینم چرا چنین قتلی رخ داده است.
ایده نوشتن این کتاب از دغدغههای شخصیام نشأت گرفته است. در دوره دانشکده همکلاسی داشتم که متوجه شدم این دختر عضو یک تیم سه نفره است که هم پیمان شدهاند و تصمیم گرفتهاند هیچگاه ازدواج نکنند. این نگاه ذهن من را مشغول کرد و برایم تازگی داشت و ایده اولیه نگارش این کتاب از این اتفاق شروع شد و بعد با قدرت نویسندگی تقویت شد.
* شما کتابفروشی به نام «جزیره کتاب» دارید، مدیرت آن را بر عهده دارید یا کتاب هم میفروشید؟
** بله، مدیریت این کتابفروشی با من است. بیشتر اوقات همسرم به عنوان فروشنده در کتابفروشی فعالیت میکند، اما خودم هم کتاب میفروشم و در فروشگاه حضور دارم. اینجا را نوعی پاتوق فرهنگی برای خودم میدانم که همزمان با آن متن مینویسم، کتاب میخوانم و سرگرم دنیای خودم هستم. در «جزیره کتاب» هر نوع کتابی را میتوان پیدا کرد، کتابهای داستان، شعر و عمومی. علاقهام نسبت به ژانر کودک و نوجوان را نتوانستهام نادیده بگیرم و کتابهای نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و همینطور سایر انتشارات فعال در این حوزه را عرضه کردهام.
* واکنش مردم وقتی شما را در کسوت کتابفروش میبینند، چیست؟
** مردم نظر مثبتی دارند و وقتی مرا میبینند خیلی خوشحال میشوند و برایشان در مرحله اول جالب است که من را به عنوان کتابفروش میبینند.
* * چه کتابهایی بوده که خواندهاید و روی شما تأثیرگذار بوده و خواندن یا خرید آنها را به مردم و اطرافیان پیشنهاد میکنید؟
** در ابتدا کتابهای خودم را معرفی میکنم و بعد آثاری که از نویسندگان ایرانی میشناسم و مطالعه کردم و خوب بودهاند و یا کتابهای خارجی که تأثیرات خوبی میتواند روی مردم بگذارد یا اطلاعات مفید به مردم بدهد و موجب رشد آگاهی به آنها و سبب افزایش عمق دید آنها به مسائل جامعه در حوزههای مختلف شود.
* معمولاً مردم چه نوع کتابهایی را بیشتر دوست دارند خریداری کنند؟
**در حال حاضر کتابهای روانشناسی و آثاری که راههای موفقیت در زندگی را نشان میدهد، همه گیر شده، چون تقریباً همه گروههای سنی همین کتابها را میخرند، اما من بر حسب وظیفه و یا اطلاعاتی که دارم تلاش میکنم آنها را به مطالعه کتابهای دیگری که میتوانند اطلاعات بهتری به آنها بدهند، پیشنهاد میکنم.
* به عنوان یک هنرمند و فعال فرهنگی که به سبب تجارب مختلف مواجهه بیشتری با مردم داشتهاید، فکر میکنید چطور میتوان فرهنگ مطالعه را در جامعه گسترش و مردم را با کتاب آشتی داد؟
** ارتقای فرهنگ مطالعه در جامعه مسئله مهمی است که با تبلیغ و اطلاعرسانی میسر میشود. مثلاً در فیلمهای خارجی میبینیم شخصیتهای فیلم در زمانهای فراغت مثلاً پیش از خواب، در مترو و جاهای دیگر که فرصت اندکی دارند، کتاب به دست میگیرند و مطالعه میکنند و همه اینها در ذهن مخاطب و بیننده فرهنگسازی میکند. شاید چنین تصاویری برای جامعه ما هم لازم باشد تا از طریق فیلم یا هنرهای مختلف، فرهنگ مطالعه بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
* نظرتان در مورد حضور هنرمندان در عرصه نشر و کتاب چیست و این حضور چقدر به آشتی مردم با کتاب کمک میکند؟
** قطعاً نقش مؤثری دارد، اما برای این مسئله دو نکته وجود دارد، نخست اینکه مردم میگویند این هنرمند با حضور در عرصه نشر از شهرتش استفاده میکند، نگاه دوم این است که حتماً او دغدغه این کار را دارد.
ما هنرمندان زیادی داریم که هم در عرصه سینما و هم ادبیات وارد شدهاند، اما کمتر کسی آنها را میشناسد. افرادی مانند عباس کیارستمی، مسعود فروتن یا میکائیل شهرستانی، سالهاست در عرصه ادبیات و موسیقی فعالیت دارند و نقش تأثیرگذاری هم داشتهاند.
به نظر من همانطور که در سینما به روی علاقهمندان باز است، در شعر هم به روی علاقهمندان این حوزه بسته نیست. از سوی دیگر این موضوع میتواند در ارتقای فرهنگ مطالعه تأثیرگذار باشد. هیچ کسی نمیخواهد کار خود را زیر سؤال ببرد، زیرا متأسفانه این تفکر در جامعه ما وجود دارد هنرمندی که وارد ادبیات یا حوزههای دیگر میشود قصد دارد آن حوزه را زیرسؤال ببرد، در حالی که این طور نیست.
* از بین بازیگری یا نویسندگی کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
** نمیتوان گفت کدام را بیشتر دوست دارم، هر کدام ویژگیهای خاصی دارند. بازیگری با آنکه برایم سخت است، اما آن را دوست دارم. برای من در این سن و سال سخت است که روزانه ۱۵ تا ۱۶ ساعت برای ایفای نقش در یکی از سکانسها در گرمای طاقتفرسا یا زمستان سرد از صبح تا شب در جایی بمانم، اما باز هم در کنار همه این شرایط، بازیگری را دوست دارم.
انتهای پیام/
نظر شما